پاگشای جاری

ساخت وبلاگ

ببخشید کامنت ها ج ندادم

من خوبم خداروشکر.می یام به زودی...‌

+چه دنیای سختی داریم، چقدر زشته،چقدر درد داره...

کاش انسان نبودیم کاش سنگ بودیم....هرچند که شایدم هستیم...

پاگشای جاری...
ما را در سایت پاگشای جاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : senatorvakhanomesh بازدید : 43 تاريخ : چهارشنبه 29 شهريور 1402 ساعت: 19:08

+بایداعتراف کنممن عاشق حرف زدنعاشق سروصداکردنجاهای شلوغ مهمونی جشن ورزشگاه و...فکر کنم ی برونگرای به تمام معنام.البته ی وقتاهم نیاز به تنهایی دارم مثلا ماهی دوسه روز وهمین کافی+باید اعتراف کنم من تا خواهرم یادم ننداز یادم نمی افته به مادرم زنگ بزنم یا برم ببینمش متاسفم!! ولی واقعیت داره تقریبا یکی دوسال رابطه شون با من خواهرم خوب شد بعد دیدن بی وفایی از جنس مذکر ولی من بااینکه حس دلسوزی دارم بهشون ولی اینحور نیستم خودجوش جویای اونابشم.البته باز ی وقتا دلم هوای بابام می کنه....+دیروز دوقلوهابردم پارک انقد که اصرارکردن. ولی وحشتانک گرم بود ی پسر موفرفری خوشگل که خیلی شبیه پارسا من بود اونجا داشت تاب بازی می کرد اسمش ارمیا بود و کلاس شش امتابچه ها دید ذوق کرد دلش می خواست بازیشون بدهپارسا داشت بدقلقی می کرد ی بارمی گفت تابم هل بده ی بارمی گفت هل نده منم کمرم درد می گیره بخوام زیادخم راست بشم یا تابم نگه دارم و دوباره شروع کنم کمرم درد می گیرهاومد جلو اجازه گرفت من بازیش بدم شما خودتون ناراحت نکنین بعدم‌پارمیس تاب داد باهاشون کلی بازی کرد الاکلنگ سوارشون کرد. و ...واقعا اونا که ی بچه این سنی دارن و بعد ی بچه دیگه می یارن چه خوشبختن پاگشای جاری...
ما را در سایت پاگشای جاری دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : senatorvakhanomesh بازدید : 72 تاريخ : دوشنبه 6 شهريور 1402 ساعت: 6:39